فاصله

فاصله
خودم را میگویم .
خواستمش از برای عمری که گذشت .
ان قدر بودمش که در داشته هایش گم شدم.
سردی دستانم را بهانه کرد
پس به پایش سوختم.
ندانستم که گرمای حضورم یخ تفاوت را اب میکند .
و دریا میشود
فاصله ای میان من و او .
شعر از : جواد مهرگان مجد
+ نوشته شده در Sat 21 Dec 2013 ساعت 17:41 توسط javad mehrgan majd
|
میهمانم باش ای هم نقش من .